@ @ @ Gap Do3tane @ @ @

دوست داشتنیها را باید نوشت

@ @ @ Gap Do3tane @ @ @

دوست داشتنیها را باید نوشت

الهم صل علی محمد و آل محمد

۵ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

ماجرای جالب این مرد کشاورز را دنبال کنید تا ساده ترین روش " اقتصاد مقاومتی " را بشناسید. مرد کشاورزی در یک روستای سر سبز و با صفا زندگی می کرد. علاوه بر کشاورزی دامداری هم می کرد. تعدادی گاو و گوسفند و چند تایی مرغ و خروس داشت. هر چه میخواست، خودش فراهم می کرد.طبیعت بستری برایش فراهم کرده بود تا هیچ غم و غصه ای نداشته باشد.تنها باید دست روی زانوهایش می گزاشت و کار می کرد.او الفبای کار و تلاش را خوب بلد بود؛ روز و شب کار می کرد و شکر خدا به هیچ کس نیازمند نبود.مدتی گذشت سر و کله مرد غریبه ای در مزرعه پیدا شد.کشاورز او را نمی شناخت؛ اما از آنجا که بسیار مهربان و مهمان نواز بود؛ او را به خانه اش دعوت کرد.آن مرد لباس های آب و رنگ داری پوشیده بود و سر و وضع بسیار مرتبی داشت.یک ساک پر از وسایل عجیب و غریب همراهش  بود. انگار تمام محصولات جدید فناوری را در کیفش جا داده بود. کشاورز و خانواده اش تا به حال چنین وسایلی ندیده بودند. به نظر می رسید آن وسایل زندگی را بسیار راحت و بی دردسرتر می کرد. غریبه چند روزی خانه کشاورز ماند و حسابی همه اعضای خانواده و حتی خود کشاورز را شست و شوی مغزی داد : "این چه زندگیه که شما  برای خودتان دست و پا کردید! تو این بیابونشب و روز کار میکنید که چی بشه؟! این همه سرمایه دارید ؛ زمین، باغ، مزرعه، ابزار کشاورزی و... باز هم اینقدر کار می کنید؟! جای شما بودم، برای خودم صفا می کردم. هر وقت هم پول لازم داشتم یکی از این وسایل را می فروختم و خرج می کردم. مگه آدم چقدر زنده است؟ بابا، از این بیابون دست بردارید.برید در شهر زندگی کنید. این همه امکانات اونجاست. فقط پول می خواد که شما هم دارید..." حرفای مرد غریبه بدجوری کشاورز و خانواده اش را تحت تاثیر قرار داد. چند روز بعد ، آن مرد خداحافظی کرد و رفت؛ اما قبل ازرفتنش گفت: " واقعا آدم های سرسختی هستید. اینجا که شما زندگی می کنید؛ از جهنم هم بدتره! اینجا دلتون به چی خوشه؟ " " اینجا دلتون به چی خوشه؟ " این سوال آخر، بیشتر خانواده کشاورز را درگیر سوالات مختلف کرد. " واقعا اینجا دلمون به چی خوشه؟ " اعضای خانواده بعد از رفتن مرد غریبه، یک جلسه کوچک تشکیل دادند و به این نتیجه رسیدند که مرد غریبه راست می گوید. اگر در شهر زندگی کنند می توانند بدون آنکه کار کنند و زحمت بکشند، چیزهایی را که احتیاج داشتند، با پول فراهم کنند. این بود که خیلی زود مزرعه شان را رها کردن و به شهر رفتند. آن ها در شهر، خانه مجللی اجاره کردن و وسیله های مدرن و لوکس خریدند. در مدت کوتاهی خودشان را با زندگی شهری وفق دادند. از آن به بعد اعضای خانواده کشاورز، روز به روز از هم دورتر شدند؛ هر کدام سرش به کار خودش بود.یکی از صبح تا شب پای اینترنت می نشست، دیگری وقتش را صرف رفتن به باشگاه بیلیارد می کرد و آن یکی هم ... از همه بدتر، آن ها به یک خانواده مصرف کننده تبدیل شده بودند و فقط پول خرج می کردند.کشاورز و همسرش هم کارشان شده بود فروش زمین و طلا ابزار کشاورزی! خریدار این وسایل هم همان مرد غریبه بود. حالا بچه ها او را عمو نادر صدا می کردند. عمو نادر اولش پول خوبی بابت وسایل به کشاورز می پرداخت؛ اما کم کم قیمت ها را پایین آورد. نادر خوب می دانست که کشاورز آهی در بساط ندارد و مجبور است برای امرار معاش و خرج خانواده اش، این وسایل را بفروشد؛ به همین دلیل تا می توانست تو سر مال می زد و مفت و مجانی همه چیز کشاورز را از چنگش درآورد.بعد از اینکه نادر مطمئن شد همه چیز کشاورز را بدست آورده است، شهر را ترک کرد و به روستا رفت. او حالا صاحب مزرعه و ماشین آلات کشاورز شده بود. نادر سفت و سخت به کار چسبید و درست مثل روزهای قدیم کشاورز، هر چه احتیاج داشت، خودش تهیه کرد. حالا دیگر کشاورز مجبور هر چه می خواست از نادر بخرد. نادر هم که می دانست مرد کشاورز به او احتیاج دارد، قیمت محصولاتش را تا آنجا که دلش می خواست بالا برد. هر چه می گذشت نادر با تولید و تلاش بی نیازتر و مرد کشاورز بیچاره تر و نیازمندتر می شد.نوع کلاهی که سر مرد کشاورز رفت!آقای کشاورز به نوعی " سرمایه فروشی " یا به نوعی " سرمایه سوزی " کرد.به همین دلیل خیلی زود " سرمایه محدود " او تمام شد و " کاسه چه کنم " به دست گرفت.متاسفانه حکایت " اقتصاد ما " حکایت همین مرد کشاورز است. ما سالهاست " نفت می فروشیم " و با پول آن چیزهایی را وارد می کنیم. بخش بزرگی از بودجه جاری دولت از فروش نفت تامین می شود." اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنی ها و خصومت های شدید، می تواند تعیین کننده رشد و شکوفایی کشور باشد. " مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)
free Message
۲۷ دی ۹۳ ، ۱۸:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
با کم رویی و خجالت کشیدن ، بزرگترین موقعیت ها و فرصت های طلایی زندگی را از دست ندهید.حسزت این به دلش مانده که برود در جمع بگوید و بخندد؛اما نمی تواند!با اینکه همه به او اصرار میکنند که در محفلشان حضور داشته باشد؛اما باز هم نمی تواند! مهمان را دوست دارد؛ اما از آن فراری است.دلش گرفته می خواهد از لاک تنهایی اش بیرون بیاید و به وسیله معاشرتبا دیگران، دستی به سر و گوش غبار گرفته اش بکشد؛ اما نمی تواند!او تنهایی را دوست ندارد؛ ولی محکوم به تنهایی است. با یک جملههمه را خلع سلاح می کند. برای تنها بودنش دلیل می تراشد و می گوید: خجالت می کشمکم نیستند؛ آدم های خجالتی را می گویم. بدون شک تا به حال به چنین آدم هایی برخورده اید وشاید هم خودتان خجالتی باشید یا خجالت می کشید که بگویید خجالتی ام؟!به هر حال بد نیست بدانید آدم های خجالتی و کم رو دستی دستی ضربه بزرگی به خودشان می زنند.کمرویی، افسردگی می آورد؛ باعث بی سوادی می شود؛ فرصت ها را می دزدد؛بلایی است که مثل خوره به جان آدم می افتد و بی خود و بی جهت شما را محکوم به تنهایی می کند.اگر کم رو هستید، بدون شک، خودتان خبر دارید که تا به حال چقدر ضرر کرده اید و نیازی به فهرست کردنضرر های آن نیست. بهتر است به فکر درمان باشیم.
free Message
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۵:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
چکیده : از نظر اسلام، انسان موجودی مختار و آزاد و در انتخاب عقیده و دین آزاد بوده و در گزینش هیچ دینى مجبور نیست.رهروان ولایت ـ «آزادی» کلمه‌ای است که از آن تعبیرهای مختلفی شده و هر کسی بر اساس بینش و فرهنگ خود، آن را معنا می‌کند؛ به همین دلیل است که  سوء استفاده‌های فراوانی از آن شده است. با این‌که آزادی یک کمال انسانی است و در راستای ارزش‌های ذاتی و فطری انسانی معنا پیدا می‌کند، عدّه‌ای به اسم آزادی، دین و ارزش‌های دینی را تخریب نموده و مورد تمسخر قرار می‌دهند و می‌گویند دین، همه آزادی‌ها، از جمله آزادی بیان و گفتار، تفکر، و خوردن، خوابیدن، نشاط، هنر، موسیقی و سینما و نوع پوشش و... را از مردم سلب کرده و حتی اجازه نداده و نمی‌دهد مردم نام دل‌خواه برای فرزندان خود انتخاب کنند. از نظر اسلام، انسان موجودی مختار و آزاد است و در انتخاب عقیده و دین آزاد است و در گزینش هیچ دینى مجبور نیست، «لا اکْراهَ فِى الدّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ ....» [بقره/256] و چون پذیرفت، باید طبق آن رفتار کند؛ اسلام اندیشه مفید و روش‌مند را مى‏‌پذیرد و نه تنها انسان را در بیان حقیقت‏ رها و آزاد می‌گذارد، بلکه از کسانی‌که از نیروى بیان و تبلیغ حقایق برخوردارند، می‌خواهد که از گفتن حق ابا نکنند و حق و باطل را با هم در نیامیزند«یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ؛[آل‌عمران/71] اى اهل کتاب، چرا حق را به باطل درمى‌آمیزید و حقیقت را کتمان مى‌کنید، با این‌که خود مى‌دانید؟» البتّه آزادى بیان نباید موجب تضییع حقوق مادّى و معنوى افراد و جامعه شود. امیرالمومنین(علیه السلام) خطاب به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه‌السلام) مى‏‌فرماید: «وَ لاتَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً؛[1] پسر من، مبادا بنده دیگرى باشى، خدا تو را آزاد آفریده است، این نعمت و موهبت خدادادى را قدر بدان، مبادا نعمت آزادى را از خودت سلب کنى». آری اسلام این چنین مدافع آزادی است و این‌قدر سفارش و تأکید بر آن دارد. در رابطه با آزادی، مهم‌ترین بحث، بحث از مصداق و مفهوم آزادی است؟ و این‌که مقصودمان از آزادی چه نوع آزادی می‌باشد؟ اساساً آزادى را می‌توان به دو قسم تبدیل کرد: 1.آزادی حیوانى  2.آزادى انسانى. آزادى حیوانى یعنى آزادى شهوات، آزادى هوا و هوس‏‌ها، آزادى تمایل به بی‌بندوباری‌ها، آزادى تمایل به انواع فسادها و جنایت‌ها؛ آن آزادی که بیشتر در غرب وجود دارد، آزادی نیست بلکه  بی‌بندوباری است، آن‌ها آزادند هر طور که دلشان می‌خواهد در فحشا غوطه‌ور شوند و هر جوری دلشان می‌خواهد عمل کنند. آزادی به شکل غربی موجب تباهی دختران و پسران می‌شود، که از نظر اسلام و عقل مردود است. در واقع رهایی از هر حد و حصار جغرافیایی و بیرون بودن از هرگونه حریم اجتماعی، قانونی و اخلاقی مخصوص حیوانات است؛ اما همین قاعده حیوانی را اگر نسبت به انسان مطرح کنیم، نه تنها به حقارت او حکم کرده‌ایم، بلکه بزرگ‌ترین خسارت را برایش به وجود آورده‌ایم و این، همان حادثه ناگواری است که طی چند قرن اخیر در غرب شروع شده و تحت عنوان لیبرالیسم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، انسان‌های فراوانی را از حیات حقیقی دور ساخت و حقیقت انسانیّت را تا مرز نابودی پیش برده است. ما گوشه‌هایی از آن را در مطلب «تفسیر غلط از آزادی در غرب» بیان نمودیم. آزادی انسانی را باید براساس هویت حقیقی او معنا کنیم، تا به حقیقت آزادی انسان دست یابیم. اسلام در مورد آزادى انسان به حقایقى توجه داده است که فرهنگ غرب هرگز به آن‌ها توجهى نداشته و یا در پاره‌ای از اوقات عکس آن‌ها عمل کرده است. اسلام حقیقت انسان را در روح او مى‏‌داند و در صدد حفظ کرامت و حریّت و آزادى روح اوست؛ اگر مى‏‌گوید انسان باید در ارتباطات، انتخاب‌ها، رفتارها در چارچوب دین عمل کند و هنر و موسیقی و.... را در مسیر صحیح و هدف‌مند هدایت می‌کند‌، این‌ها براى حفظ کرامت و شخصیّت انسانى است. بدین معنا که  انسان دارای دو بُعد و در جنبه است، یکی جسم و طبیعت و دیگری روح و فطرت، در انسان‌شناسی لیبرالیستی انسان یعنی فقط جسم  و کاری با روح و روان و تأثیر آن در زندگی ندارند، اما از نگاه انسان‌شناسی اسلامی، حقیقت انسان روح است و آن‌چه که در عالم منشأ اثر است، روح اوست و جسم کالبدی برای اسقرار روح است.[2] تمام دستورات و بایدها و نبایدهای اسلام بر اساس رشد و شکوفایی روح تنظیم شده و آزادی‌های جسم و بخش حیوانی را محدود کرده تا جسم آزاد شده و رشد یابد. از نگاه اسلام اگر آزادی در مسیر سعادت انسان قرار گرفته و باعث تعالی فرهنگ و آموزش و پرورش جامعه باشد، امری کاملا ارزش‌مند می‌باشد و در غیر این‌صورت بی‌ارزش و گاهی ضد ارزش خواهد بود. اساسا دین آمده است که خوشبختى و رفاه دنیا و آخرت و ابدیّت انسان را فراهم کند و به این جهت چاره‏اى نیست مگر به آموزه‏هاى دینى پایبندى کند.[3] بنابراین آن واقعیتى که مقدس است آزادى حیوانى نیست، آزادى انسانى است و به طور کلى بین آزادى در غرب و مفهوم آزادى در اسلام فرق اساسى وجود دارد. آزادى در غرب بر مسئولیت نداشتن پایه‌گذارى شده است، ولى در اسلام بر اساس احساس مسئولیت و عبودیّتِ خداوند متعال، این فرق اساسى بین اسلام و دموکراسى غربى است.منبع: http://www.jonbeshnet.ir/news/46810
free Message
۲۴ دی ۹۳ ، ۱۷:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
- خبرنگاری سؤال کرد آیا به نظر شما عقاید شیعه مشکل ندارد؟شیخ طیب جواب داد: نه چه مشکلی دارند، ۵۰ سال پیش شیخ شلتوت فتوا داده است که شیعه مذهب پنجم اسلام و مانند مذاهب دیگر است.- خبرنگار گفت: فرزندان ما در حال شیعه شدن هستند چه باید بکنیم؟شیخ جواب داد: خوب بشوند مگر کسی از مذهب حنفی به مالکی برود ما اشکالی به او می گیریم؟ خوب این ها هم از مذهب چهارم به مذهب پنجم رفته اند.- خبرنگار پرسید شیعیان با ما درحال قوم و خویشی هستند و با فرزندان ما ازدواج می کنند.شیخ جواب داد: چه اشکالی دارد، بین مذاهب ازدواج آزاد است.- خبرنگار گفت: می گویند شیعیان قرآنشان فرق می کند.شیخ طیب پاسخ داد: این حرف ها خرافه پیرزن ها است. قرآن شیعیان با ما هیچ فرقی ندارد و حتی رسم الخطشان نیز مانند قرآن ما است.- خبرنگار گفت: ۲۳ روحانی از یک کشور(عربستان) فتوا داده اند که شیعیان کافرند، رافضی هستند.شیخ گفت: برای مسلمین جهان فقط الازهر می تواند فتوا دهد و فتوای آنها اعتباری ندارد.- خبرنگار گفت: پس این اختلافاتی که بین شیعه و سنی مطرح می کنند چیست؟شیخ پاسخ داد: این اختلافات سیاست خارجی است و می خواهد بین شیعه و سنی اختلاف بیاندازد.- خبرنگار گفت من یک سوال جدی دارم: شیعیان که ابوبکر و عمر را قبول ندارند، چگونه می گویید این ها مسلمان هستند؟شیخ طیب گفت: بله قبول ندارند، اما مگر اعتقاد به ابوبکر و عمر جزو اصول دین اسلام است؟قصه ابوبکر و عمر یک قصه تاریخی است و تاریخ به اصول اعتقادات ربطی ندارد.- خبرنگار که از این جواب جا خورده بود گفت: شیعیان یک ایراد دارند آن هم اینکه می گویند امام زمانشان از ۱۰۰۰ سال پیش هنوز زنده است.شیخ پاسخ داد: خوب ممکن است، چرا ممکن نباشد، ولی دلیلی ندارد ما اعتقاد آنان را داشته باشیم .- خبرنگار پرسید: آیا ممکن است کودک ۸ ساله امام باشد؟ شیعیان معتقدند کودک ۸ ساله امام شده است.شیخ گفت: وقتی یک طفل در گهواره پیغمبر بشود اینکه یک کودک ۸ ساله هم امام باشد عجیب نیست، هرچند ممکن است ما به عنوان اهل تسنن این اعتقاد را قبول نداشته باشیم؛ اما این موضوع به اسلام آنها صدمه ای نمی زند و آنها مسلمانند.دکتر شجاعی فرد استاد مکانیک دانشگاه علم و صنعت بعد از بیان گزارش بالا گفت:این مناظره برای من بسیار جالب بود و تلاش کردم تا با شیخ طیب تماس برقرار کرده و از او تشکر کنم. در تماس تلفنی به او گفتم شما بهترین دفاع را از شیعیان کردید و اگر یک روحانی شیعه آنجا بود شاید اینگونه دفاع نمی کرد و حداقل ملاحظه هایی می کرد اما شما حتی اعتقاد به ابوبکر و عمر را هم از اسلام جدا کردید.شیخ طیب گفت:وقتی که آیت الله خامنه ای اینطور محکم جلوی آمریکا ایستادگی کرد و توانست در بحث انرژی هسته ای آمریکا را به زانو درآورد، از این طرف هم سید حسن نصرالله و حزب الله هم جلوی رژیم صهیونیستی ایستادند و کمر اسرائیل را در جنگ 33 روزه شکستند، من دیدم که این ها افتخار اسلام است و آمریکا و دوستانش می خواهند این ها را کار شیعه تندرو معرفی کنند و بگوید شیعه هم مسلمان نیست و رافضی است و این افتخار را از جهان اسلام دور کنند؛ برای اینکه جوانان ما احساس غرور بکنند که این افتخارات متعلق به اسلام است، 8 برنامه در تلویزیون برگزار کردم تا بگویم شیعه مسلمان است و شیعه با ما هیچ فرقی ندارد و یکی از مذاهب اسلام است.
free Message
۲۱ دی ۹۳ ، ۰۴:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
تمام پسرها توى داستان مصر سر بریده شدن ،یه دونه مادر زایمان کرد ، اونم انداخت تو دریا! اونم شد موسى ع ! اونم رفت تو خونه ى فرعون!! خدا اینجوریه دیگه!! به مو میرسونه اما نمى بره!!میخواد بگه همه کارا رو خودم کردم یکى از جاهایى که خدا داره میرسونه به مو چیه ؟موضوع جمعیته! خدا میخواد با چى نجات بده ؟؟ با شیعیانى که محض رضاى خدا ازدواج بکنن ، محض رضاى خدا بچه دار بشن ، خدا خواسته نسل آخرى که ان شاالله میخواد به ظهور حضرت برسه ، حضرت به چهره ى اون جوانها که نگاه میکنه مى بینه به به ! اینها پدرو مادرشون بخاطر امام زمانشون ازدواج کردن ، بخاطر قدرت اسلام بچه دار شدن ، اصلا نور توى چهرشون میباره انگار میخواد یه همچین نسلى درست بشه! زندگى رو راه بنداز ، بخاطر امام زمان!شما هم باید یه جهادى در راه خدا بکنید! الان یکى از مجاهدت ها خانواده تشکیل دادنه! الان یکى از مجاهدت ها بچه دار شدنه !آقاى شما اشاره کردن ، بیشتر ازاین هم توضیح لازم نیست ، وقتى آقاى تو درمورد تهدید نسل داره صحبت میکنه یعنى تو باید بگیری مطلبو!! نه اونیکه لقمه حرام تو خونه اش میبره ، تو باید بگیری...(حجت الاسلام پناهیان)
free Message
۲۰ دی ۹۳ ، ۰۵:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر