پیشونی بندها را با وسواس زیرو رو میکرد.. پرسیدم دنبال چه میگردی گفت سربند یا زهرا، گفتم یکیش رو بردار ببند دیگه ،چه فرق داره گفت ، نه آخه من مادرندارم..شادی روح همه شهدا و همه اموات فاتحة مع الصلواة... یازهرا
هادی صنعتی: پسر اول گفت: مادر جون برم جبهه؟...گفت: برو پسرم.رفت و والفجر مقدماتی شهید شد!پسر دوم گفت: مادر، داداش که رفت، من هم برم؟گفت: برو عزیزم.رفت و عملیات خیبر شهید شد!پدر گفت:حاج خانم بچه ها رفتند، ما هم بریم تفنگ بچه ها روی زمین نمونه، رفت و کربلای پنج شهید شد!مادر به خدا گفت:همه دنیام رو قبول کردی، خودم رو هم قبول کنرفت و در حج خونین شهید شد!(شهیدان تلخابی)
از مرگ نـــمی ترسم من فقط نگرانم که در شلوغی آن دنیا،مــادرم را پیدا نکنم ... سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،نه مرگ، نترس سرم فقط برای بوسیدن دستهای تو خم میشود مادرم * مادر ، من هرگز بهشت را زیرپایت ندیدم ؛زیر پای تو آرزو هایی بود که از آن گذشتی به خاطر من * مادر،روسری ات را بردار تا ببینم بر شب موهایت چند زمستان برف نشسته است تا من به بهار رسیده ام !! به جرم اینکه بهشت زیر پایشان بود، دنیا را برای خود جهنم کردند !! به سلامتی مــــادر ها!! " مـــــادر " نوشته میشود ولی " فرشــــته " خوانده میشود، هر کی مادرش رو دوست داره کپی کنه! البته با ذکر منبع